بسیاری از اولیا برای کمک به کودک خود در آموختن ریاضیات ، سعی میکنند به روشهای گوناگون متوصل شوند. تا مفاهیم پیچیده‌ی ریاضی را به او بیاموزند. برای اینکه کودک بهترین کمک را دریافت کند ، باید هدف را ایجاد اشتیاق هرچه بیشتر در نظر گرفت و سعی کرد تا آنجا که ممکن است فشار را کاهش داد. انگیزه ی یادگیری را با نشان دادن کاربرد گسترده ریاضی در زندگی روزمره و اینکه خود اولیا احساس منفی خود را از ریاضی به کودک القا نکنند ، می توان قوی تر ساخت.
 
سعی کنید احساس شخصی شما نسبت به ریاضی ، شناخت کودک را از دنیای اعداد و محاسبات تحت تاثیر قرار ندهد. زمان روش های آزار دهنده ای برای آموزش مفاهیم ریاضی سپری شده و نگاه جدید سعی در هر چه بیشتر کاربردی تر ساختن این آموزش دارد تا آموخته های کودکان با جهان واقعیت سازگارتر باشد.
 
با کاربرد روزمره ریاضی در زندگی ، کودک به اهمیت این مهارت پی خواهد برد. مثلا به هنگام پرداخت صورت حساب خرید یا اندازه گیری متراژ منزل یا محاسبه وزن مواد غذایی در آشپزی ، می توان کودک را به کمک طلبید. با توضیح شغل های مختلف مثل مهندسان ، داروسازان و ستاره شناسان ، دید گاه او به کاربرد ریاضی گسترده تر خواهد شد.
 
با صدای بلند حساب کردن در منزل یا فروشگاه ، که روند محاسبه را به کودک نشان می دهد نیز روش موثری است. مثلا ، وقتی کودک از شما تقاضای شیرینی می کند با گفتن اینکه خوب ، اگر از این پنج شیرینی یکی را تو بخوری و یکی هم خواهرت بخورد برای من و پدرت چند تا باقی می ماند؟ از او بخواهید که او هم با صدای بلند حسابش را به شما بگوید. مهمتر از جواب درست یا نادرست او ، روالی است که او برای رسیدن به جواب استفاده می کند.
 
بسته به علاقه کودک و البته نظر معلم او ، گاهی و نه همیشه ، ماشین حساب و نرم افزار های رایانه ای برای ایجاد هیجان نسبت به مفاهیم ریاضی و محاسبات مفید خواهد بود. یک ساعت عقربه ای برای کودک تهیه کنید. گاهی از او سئوالاتی در مورد زمان بپرسید. مثلا : اگر برادرت ساعت ۴ بیاید ، چند دقیقه ی دیگر باید منتظر باشیم ؟
 
از کودک بخواهید وزن اشیا ، لوازم منزل ، کتاب و ... را حدس بزند. خود شما هم حدس بزنید و بعد با ترازو تعیین کنید که کدام یک نزدیکتر حدس زده است. یک روش دیگر جمع زدن اندازه ی قد یا وزن اعضای خانواده است تا معلوم شود در مجموع قد یا وزن خانواده شما چقدر است. این روش برای تمرین جمع اعداد سه یا دو رقمی مناسب است.
 
بازی‌های خرید و فروش با مقدار های مختلف پول کودک را با مفهوم پول و محاسبه آن آشنا می کند. بازی‌هایی مثل مونو پولی ،هنوز برای بسیاری از اولیا و کودکان جالب است. یک بازی دیگر هم پیشنهاد می شود: با کمک یک تاس اعداد ، اعضای خانواده عددی را بین یک وشش بدست می آورند و برابر آن سکه معینی - مثلا یک تومانی - دریافت می کنند ، وقتی مجموع سکه ها به رقمی قابل تعویض رسید ، آنرا با اسکناس یا سکه ی پر ارزش تر ، معاوضه می کنند. وقتی بودجه فرضی تمام شد، کسی که بیشترین میزان پول را بدست آورده است ، برنده می شود. در مثالی دیگر، می توان کودک را با بودجه ای معین برای خرید لوازم یک وعده غذا به حساب دعوت کرد و دید که چطور بودجه بندی را می آموزد و آیا حدس های او قابل انجام است؟ و اگر چنین بود بر همان اساس خرید انجام بشود.
 
یک روش برای آشنایی وی با مفهوم حجم ، وزن و نسبت این است که با کمک ظروف اندازه گیری از او بخواهید مقادیر برنج ، حبوبات یا مایعات را برای تهیه ی غذا پیمانه کند. گاهی اولیا نگران توان یادگیری فرزندشان هستند. در این شرایط ، معلمان بهترین داوری را عرضه می کنند زیرا امکان مقایسه کودک را در کنار همکلاسان دیگر و شرایط مختلف مدرسه دارند. علائمی مانند مشکل در یاد آوری ارقام ، اشتباه نوشتن اعداد مثلا هفت با هشت یا سه با دو، کلافه شدن و بیقراری هنگام کار با ارقام ، ناتوانی در دنبال کردن دستور العمل‌های ساده ریاضی ، ناتوانی در درک مفاهیم ذهنی مثل بزرگتر و کوچکتر یا قبل و بعد یا کم سن تر و مسن تر و اضطراب بالا در مورد تکالیف ریاضی که اگر همه یا اغلب شان در یک کودک دیده شود باید با معلم کودک صحبت نمود. چون قبل از آنکه تشخیص اختلال یادگیری مطرح شود باید این احتمال که شاید کودک تحت فشار زیاد تر از حد توان است یا نیازمند تمرین هایی مانند آنچه در بالا ذکر شد است ، رد شود. سرانجام ممکن است اولیا و معلم ، به این نتیجه برسند که کمک روانپزشکی برای کودک لازم است.
 
با شناخت هر چه بیشتر ویژگیهای کودکان نابغه و تلاش برای ایجاد تغییراتی در زندگی آنها می توان هوش آنها را افزایش داد.تجربه نشان میدهد که کودکان نابغه دارای ویژگی های خاصی هستند. برخی از این ویژگی ها عبارتند از: کنجکاو، حساس، دارای دایره لغت گسترده، توانایی درک مفاهیم انتزاعی، مشتاق به یادگیری، خودکار در یادگیری، عاطفی، نوآور و خلاق.
 
معمولا تمام کودکان چنین ویژگی هایی دارند، اما آیا این به این معناست که همه کودکان نابغه هستند؟ یا اینکه همه والدین وظیفه خود را به درستی انجام داده اند؟ در سنین پایین، چگونه می توان هوش و استعداد فوق العاده کودک را تشخیص داد؟ اکثر کودکان ظرفیت یادگیری را دارند. پس کودکان نابغه چه تفاوتی باسایر کودکان دارند؟ بهتر است به این موضوع اینگونه بنگریم: مهارت ها به دنبال آموزش کسب میشوند. افرادی که ذاتا توانایی بدنی بالایی دارند، بدون مربی در برابر رقیبان خود که افرادی معمولی اما دارای مربی هستند، مغلوب می شوند. فردی که دارای هوش فوق العاده ریاضی است، هیچ گاه نمی تواند بدون یادگیری اصول مهندسی یک پل بسازد. بنابراین می توان گفت هر کودکی از طریق آموزش یک نابغه می شود.
 
منبع: کودکان نابغه و باهوش، فاطمه تقدسی‌نیا، صص271-274، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396